این روزا نمیدونم به آهنگِ کدوم حس و حال گوش بسپارم.دارم سعی میکنم حال ماه رمضون رو اول توی دلم و بعد توی خونه جاری نگه دارم.
حس و حال عید و هفت سین چیدن و خرید رو که اصلا بهش توجه نکردم امسال!!!
حتی یکبار هم خرید نرفتیم
تنها چیزی که خریدم یه روسری بوده
دلم بیشتر حال رمضان رو میخواد تا نوروز رو
از اون طرف یاد خواهر و برادرهام توی سوریه و یمن و لبنان کامم رو تلخ می کنه و مزه همه چیز رو می پرونه
از یه طرف دیگه به این فکر میکنم که امام زمان دلش به چیِ من خوشه؟
اصلا هنوز منو ادم حساب میکنه یا ازم ناامید شده و بی خیالم شده؟
خواهرم رفته طرح ولایت کشوری
منم سال ۹۷ رفتم
دارم فکر میکنم ۴۰ روز اونجا درس خوندیم و بحث عمیق کردیم ولی،دلم میخواد بدونم کجای زندگیم بذراشو کاشتم و محصولشو درو کردم
شاید هنوز به محصول نرسیده باشم...
اما قطعا منِ قبل و بعد طرح ولایت یکی نبود
بارها و بارها استفاده کردم از مفاهیمی که اونجا فهمیدم و درک کردم
کلااا دلم میخواد بدونم کارهایی که تا الان تو زندگیم کردم چه اثر و محصولی داشته
این روزها بیشتر به ۴۰ سالگیم فکر میکنم
به اینکه ولی به ۴۰ برسم چی تو دستم دارم
دوست،دارم الان جمع کنم که ۴۰ و 50 که شدم دستم پر باشه
ثمره تلاشم رو به جریان بندازم و حرکت کنم
خالی نباشـــــــــــــــــــــــم
قطعا لازمه که بیشتر و بیشتر و بیشتر خساست به خرج بدم توی مصرف زمانم و گذروندن عمرم.
- تاریخ : سه شنبه ۲۸ اسفند ۰۳
- ساعت : ۱۵:۲۳
- |
- نظرات [ ۰ ]