روی لـــانه ی بنفش🌳

تا جنون فاصله خیلیــــ ست ؛ از اینجا که منم!

5| احساس..چه کلمه ی غریبی

یه آفتی که زندگی مدرن به ما خانم ها زده ، منطقی شدن زیادیمونه..

خیلی رفتیم تو وادی منطق و احساساتمون روز به روز کمرنگ تر میشن..

خود من دلیل اینکه نوشتن برام سخت شده رو دور شدن احساساتم میدونم

چون ماده خام نوشتن فکر و احساسه..از نظرم

وقتی نوشته های چند سال قبلم و دوران نوجوونیم رو میخونم

و با نوشته های این روزا مقایسه می کنم عمق فاجعه رو متوجه می شم.

به مرور نوشته هام بی رنگ بی بو و بی حس شدن..

اینقدر جلوی احساساتم رو توی این سالها گرفتم و کنترلشون کردم و روشون سرپوش گذاشتم و با عقلم تصمیم گرفتم که مبادا آسیب ببینم و تصمیم اشتباهی بگیرم..مبادا احساسم رو اشتباه خرج کنم..

کلا فراموشش کردم

چطوری باید دوباره با احساساتم آشتی کنم؟؟؟

 

 

4

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هــو اللّطــــیف

سلام
آسمون اینجا رنگین کمون هم داره!
مثل آفتاب و
ابر
و رعد!
نویسندگان
Designed By Erfan Edited By Naghl Powered By Bayan